زندگی مثل وسیله های شهربازیه!

مهم نیست چقدر بزرگ و ناامید کننده باشه! هر بار که آروم و خونسرد صبر کردم؛حل شده. هر بار که به خودم گفتم " عیبی نداره! اینم حل میشه" و آروم بودم واقعا حل شده. حتی اگه من تلاشی نمیکردم.
مهم نیست چقدر سخته،تحملش کنید چون هر چیزی که باشه،حتما حل میشه؛ چه زود و چه دیر. بلاخره حل میشه پس جای گریه و زاری،آروم باشید و به زندگیتون با امید ادامه بدین.
میدونم چقدر سخته که آروم باشی و حس بدبختیتو پس بزنی اما این تنها راه زندگی کردنه.
تحمل کنید چون این زندگیه! زندگی ای که مثل یکی از وسیله بازیای ترسناکه شهربازی میمونه! اولش براش شوق داری اما وقتی سوارش میشی میترسی. دلت میلرزه و فقط میخوای زودتر تموم بشه اما کساییم هستن که لذت کاملو ازش میبرن!
فقط کافیه وقتی سوار میشی چشماتو نبندی و دست از احتمالات بد دادنت برداری. چشماتو باز کن و به همه جا نگاه کن. از بادی که به صورتت میخوره لذت ببر و جای جیغ هایی که از ترس میکشی،با هیجان جیغ بزن و روحتو آزاد کن. فکر نکن که کی تموم میشه،از همون تایمی که سوارشی لذت ببر. اونوقته که میتونی شاد باشی.
زندگی هم همینه. حتی اگه ترسیدی،چشماتو باز کن و خودتو از توهماتت نجات بده. نفس عمیق بکش و کاری کن گریه ها و فریاد هات از شادی و شوق بشن جای ترس و عصبانیت. کاری کن وقتی همه چیز تموم شد به خودت و مدل زندگی کردنت افتخار کنی..

شاید اگه خیلی از آدمای دور و برم جای من بودن تا حالا هزار بار مرده بودن اما من هر بار وایسادم و خوشحالم. من به خودم افتخار میکنم.هرچند گاهی خیلی ترسناکه و خودمو تو سیاهی مخفی میکنم اما هر بار اونقدر شجاع هستم که پرده ها رو کنار بزنم و نترسم که نور چشممو بزنه و با هر چیزی که در حقیقت هست،روبرو میشم.

۰ نظر

چرا های سرگردان این قصه! چرا؟

چرا؟

همه چیز از همین یک کلمه شروع میشود. چرا؟...

و چرا های زندگی من پیش چشمانم رژه میروند.

چرا من؟ چرا او؟ چرا این قصه،غصه شد؟

چرا پایان های شاد در واقعیت نیستند؟ چرا برای قصه ما نمیگویند "و تا آخر عمر با شادی و عشق در کنار هم زندگی کردند" ؟

چرا قصه گوی داستان های ما از اوج شادی یک قصه ما را به واقعیت های تلخ میکشاند؟

و چرا منه تب کرده،از بین تاری دید هایم وصف حال چرا های بی رحمانه را مینویسم؟

و چرا؟...

چرا، چرا های من بین جواب های طولانی عقل و قلبم،سرگردان مانده اند؟

پریسا.ی

۰ نظر
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان