دیگه من نیستم که...

چرا انقدر دلم میخواد گریه کنم؟ هوم؟ ناراحت نیستم. فقط نیاز دارم آروم بشم،سبک بشم...خالی بشم...

مریض نشو،زیاد کار نکن که کارت به بیمارستان بکشه،مواظب قلب و کلیه هات باش.خوب و مرتب و سر وقت غذا بخور،داروهاتو با خودت همه جا ببر و حواست به گوشی و سوییچ ماشینت باشه.

من دیگه نیستم که نگرانت بشم،دیگه واسه بیمارستان رفتنات گریه نمیکنم.

دیگه شمع نذر نمیکنم،واسه سلامتیت تسبیح دستم نمیگیرم...پس مواظب خودت باش و آدمای اطرافتو ناراحت نکن.

اوم،واسه هر چیزی به خودت فشار نیار،خیلی اخم نکن و اگه درد داشتی بگو.وقتایی که ناراحت و عصبی ای نخند و تظاهر نکن.

تنها نمون و روز تولدت شاد باش. دیگه از چند ماه قبل فکر کادوی تولدت نیستم...نذار پشت سرت حرف بزنن و مراقب رفتارات باش. مهربون و دل رحم نباش و...

دلم برات تنگ شده ولی نمیخوام دیگه نزدیکت بشم. دارم تمام تلاشمو میکنم که این عشق ریشه داره به ظاهر یکطرفه رو دفن کنم پس مواظب خودت باش تا بتونم راحت برم.

مواظب خودت باش تا بتونم ازت بگذرم،تنها نمون تا یادم بره چقدر تنهاییت از چشمات معلومه...

دوستت دارم،اما دارم سعیمو میکنم که نداشته باشم.

خدا حافظ آقاهه ی زندگی من...


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان